loading...

شیرینی خامه ای

بازدید : 34
دوشنبه 15 فروردين 1401 زمان : 11:58

تاب (که در افغانستان 'گاز' گفته می‌شود) صندلی یا نشیمنی است که با طناب یا زنجیر آویزان می‌شود و زمانی که به حرکت دربیاید به حرکت نوسانی خود مانند یک پاندول ادامه می‌دهد تا جایی که با کشیده شدن یا دخالت نیرویی خارجی متوقف شود. این وسیله معمولاً در زمین بازی کودکان، سیرک یا ایوان و حیاط خانه‌ها قرار می‌گیرد. تاب وسیلهٔ بازی محبوبی میان کودکان است.

در زمین‌های بازی، معمولاً چند تاب از یک چارچوب فلزی یا چوبی آویزان می‌شوند تا چند کودک بتوانند به‌طور همزمان با آن بازی کنند. تاب‌ها در شکل‌ها و اندازه‌های گوناگون یافت می‌شوند. برای نوزادان و کودکان نوپا، تاب‌های مخصوصی وجود دارد که سوراخ‌هایی برای قرار گرفتن پای کودک در آن تعبیه شده‌است. این نوع تاب کودک را در وضعیت متعادل (قائم) نگه می‌دارد و شخص دیگری (والدین، خواهر و برادر، یا…) تاب را به حرکت درمی‌آورد.

در بعضی جاها، برای کودکان بزرگ‌تر، نشیمن تاب را از پارچهٔ برزنتی انعطاف‌پذیر، تایر باد شده، پلاستیک یا چوب می‌سازند. در حیاط خانه‌ها، معمولاً با یک تکه چوب یا تخته که با طناب دو سر آن را به درختی بسته‌اند، تاب درست می‌کنند. کودکان بزرگ‌تر گاهی می‌توانند تاب را تا فاصلهٔ ۵ متر از سطح زمین بالا ببرند.

در کشور ایران کودکان هنگام تاب خوردن ترانه تاب تاب عباسی را می‌خوانند.


یک تاب سنتی استونیایی

محتویات
۱ انواع تاب
۱.۱ تاب با تایر ماشین
۱.۲ تاب طنابی
۱.۳ تاب ویژه کودکان نوپا
۱.۴ تاب نیمکتی
۱.۵ کیکینگ
۱.۶ ننی
۱.۷ تاب ریلکسی
۲ نگارخانه
۳ منابع
انواع تاب
تاب با تایر ماشین

تاب با تایر ماشین
این تاب با استفاده از یک تایر ماشین ساخته می‌شود. معمولاً یک تایر نو یا کهنه را با طناب از درختی آویزان می‌کنند. در زمین‌های بازی مجهز از تایرهای نو و بزرگ‌تر از اندازهٔ معمول استفاده می‌شود و معمولاً حفاظ فلزی مدوری برای افزایش ایمنی دور آن قرار می‌گیرد و با زنجیر از یک میلهٔ آهنی یا چوبی آویزان می‌شود. ممکن است تایر به حالت عمودی یا افقی با سه زنجیر متقارن آویزان شود، یا زنجیرهای یک طرف بیشتر از طرف دیگر باشد. تایر افقی گنجایش سه کودک یا بیشتر را دارد. بچه‌ها با کمک زنجیرها خود را به نوبت بالا می‌کشند و سوار تاب می‌شوند. برخی از کودکان شیرین‌کاری‌های خطرناکی با تاب تایری انجام می‌دهند.

تاب طنابی
تاب طنابی تابی است که با بستن یک سر طناب به شاخهٔ درخت، پل، یا هر سازهٔ مرتفع دیگر درست می‌شود. معمولاً سر دیگر طناب را گره می‌زنند یا می‌پیچانند تا فرد بتواند خود را روی تاب نگه دارد. تاب‌های طنابی اغلب در جاهایی بسته می‌شوند که تاب‌سوار بتواند در نهایت طناب را رها کند و داخل آب بپرد.

تاب ویژه کودکان نوپا
تاب ویژه کودکان نوپا، به شکل یک سطل است و سوراخ‌هایی در آن تعبیه شده تا پای کودک از آن رد شود. یا به شکل یک سطل نیمه است و کمربند ایمنی جلوی آن بسته می‌شود تا کودک بیرون نیفتد.

تاب نیمکتی

تاب نیمکتی
این نوع تاب برای استفادهٔ بزرگسالان است و نشیمن آن شبیه یک نیمکت است که معمولاً سه نفر روی آن جا می‌شوند. این نوع تاب جایگزینی برای صندلی گهواره‌ای در فضای بیرون از خانه است. ممکن است تاب نیمکتی به سقف ایوان خانه بسته شود یا در یک چهارچوب مجزا قرار بگیرد و قابل حمل باشد. ممکن است سایبانی هم برای آن در نظر گرفته شود.

کیکینگ

تاب کیکینگ
کیکینگ نام ورزشی است که در استونی انجام می‌شود. بازیکنان سعی می‌کنند تاب بلندی را که دسته‌هایش از میله‌های محکم فولادی ساخته شده ۳۶۰ درجه حول محور افقی بچرخانند.

ننی
ننی یکی از انواع تاب است. ننی از پارچه‌ای سبک درست می‌شود و معمولاً آن را میان دو درخت می‌بندند و روی آن دراز می‌کشند.

تاب ریلکسی
تاب ریلکسی یا تاب راحتی نوعی تاب راحت و نرم است که کودکان و بزرگسالان می‌توانند روی آن بنشینند و استراحت کنند. این تاب‌ها در انواع مختلفی طراحی می‌شود و چون پایه‌ی فلزی دارد امکان تحمل وزن‌های بالا را نیز دارد. همچنین به دلیل استفاده از تشک‌های نرم در محل نشیمن راحت هستند

بازدید : 29
چهارشنبه 18 اسفند 1400 زمان : 17:11

Jurassic World: Fallen Kingdom با همه‌ی عناصر تکرارشده‌اش، هم آن‌قدر جذابیت و هیجان دارد که ارزش دیدن داشته باشد و هم آن‌قدر ایده‌ی داستانی مناسب، که بشود آن را یک دنباله‌ی لایق تماشا خطاب کرد.

بنر-اکس نوین
Jurassic World: Fallen Kingdom نه تنها فیلم بدی نیست، بلکه می‌توانیم آن را به عنوان یک دنباله‌ی لایق تماشا معرفی کنیم
همیشه هنگام تعیین بزرگ‌ترین نقاط ضعف فیلم‌هایی که حکم دنباله‌ای پرخرج بر یک سریِ سینمایی موفق را دارند، یکی از کلیشه‌ای‌ترین اشکالات مورد اشاره، استفاده‌ی فیلم‌ساز از کلیشه‌های فیلم‌های قبلی است. مسئله‌ای که البته ابدا بی‌دلیل هم با آن مواجه نیستیم و از آن‌جایی که غالب دنباله‌های هالیوودی، همواره تنها و تنها سعی به روایت دوباره‌ی اتفاقات قسمت قبلی با شیوه‌های جدید دارند، برخورد مداوم مخاطبان با آن و نارضایتی خیلی از تماشاگران به خاطر دیدنش، منطقی به نظر می‌رسد. به همین سبب، نخستین لحظه‌ای که متوجه شدم Jurassic World: Fallen Kingdom، نه تنها فیلم بدی نیست بلکه باید به عنوان یک دنباله‌ی لایق تماشا معرفی شود، همان‌جایی بود که فهمیدم جی. ای بایونا، اصلا و ابدا هدفش ریمستر کردن یکی از داستان‌های سه‌گانه‌ی «پارک ژوراسیک» یا فیلم اول مجموعه‌ی «دنیای ژوراسیک» نیست و به عنوان کارگردان، حداقل قصد تصویر کردن داستان شنیدنی و نسبتا تازه‌ای را داشته است. قصه‌ای که در آن چه از نظر کارگردانی و فیلم‌برداری و چه از نظر روایت و شخصیت‌پردازی، فارغ از خوب یا بد بودن کیفیت محصولات، با چیزهایی پرشده از تازگی و متفاوت با قبل روبه‌رو هستیم و یقینا، این خودش پیشرفت قابل قبولی است.

Jurassic World: Fallen Kingdom

Jurassic World: Fallen Kingdom

داستان فیلم، به چند ماه بعد از حوادث فیلم اول می‌پردازد که در آن اوئن و کلیر از یکدیگر فاصله گرفته‌اند و هر کدام مشغول شکل دادن به دنیای خودشان هستند. اوئن، حالا دیگر به سبک رفتارهایی که از او انتظار داریم، مشغول ساختن خانه‌ای چوبی در دل طبیعت است و کلیر هم با ساخت کمپینی به خصوص، می‌خواهد از جان آخرین و جدیدترین دایناسورهای حاضر روی زمین، محافظت کند. چرا؟ چون با نابود شدن پارک بزرگ «دنیای ژوراسیک» در انتهای فیلم اول، حالا همه‌ی دایناسورها درون یک جزیره‌ی مشخص زندگی می‌کنند. چیزی که هم به مذاق همه‌ی مردم جهان که از آن‌ها می‌ترسند خوش می‌آید و هم زیست‌شناسان و دانشمندان دیگر را راضی نگه می‌دارد. اما به سبب فوران دوباره‌ی آتش‌فشان بزرگ جزیره‌ی مورد نظر که اصلا کسی فکر نمی‌کرد دوباره فعالیتش را آغاز کند، حالا جان همه‌ی دایناسورها به خطر افتاده است و در صورت عدم خارج شدن‌شان از جزیره، تک‌تک آن‌ها وسط گدازه‌های آتش‌فشانی خواهند مرد و جهان برای بار دوم، با انقراض بزرگ‌ترین ساکنانش مواجه می‌شود. یک ایده‌ی داستانی قابل قبول که کاری می‌کند بالاخره پس از مدت‌ها، مجموعه «ژوراسیک»، داستانی نه درباره‌ی سرکش شدن ناگهانی دایناسورها و تلاش انسان‌ها برای فرار از دست‌شان، که قصه‌ای درباره‌ی تلاش آدم‌ها برای نجات دادن آن‌ها باشد.

قصه‌ای که در آن قهرمانان و حتی آنتاگونیست‌های قصه، خودشان با پای خودشان به قلمروی در حال نابودی این موجودات می‌روند و برای بیرون کشیدن‌شان از مخمصه، نقشه می‌چینند و تلاش می‌کنند. به همین دلیل، فضاسازی‌های فیلم خیلی سریع از همان دقایق ابتدایی وجه تمایزشان با آثار قبلی مجموعه را به رخ می‌کشند و نتیجه‌اش هم چیزی نیست جز آن که لابه‌لای همان پرده‌ی نخست فیلم‌نامه، انتظارات مخاطب از فیلم نیز دچار تغییرات مشخصی می‌شود. ادامه‌ی مسیر پرداخت به چنین ایده‌ای هم که چیزی نیست جز آفرینش موقعیت‌های جدید که در عین قابل پیش‌بینی بودن پایان‌شان، مواجهه با آن‌ها حس تکرار مکررات را به ذهن تماشاگر انتقال نمی‌دهد.

Jurassic World: Fallen Kingdom

Jurassic World: Fallen Kingdom

اما فارغ از طرح داستانی و پیرنگ‌هایی که حس تازه بودن‌شان را لمس می‌کنیم، روایت فیلم از جهات گوناگونی لیاقت بررسی شدن دارد. یکی از نکات مثبت روایت آن است که در درون تنگنا قرار دادنِ شخصیت‌های مثبت، توانایی انکارناپذیری دارد و با آن که مشخصا در ساخته‌ای چون Jurassic World: Fallen Kingdom، نمی‌شود و نباید انتظار مرگ کاراکتر مهمی را داشت، فیلم آن‌قدر پروتاگونیست‌هایش را در موقعیت‌های بغرنج و گرفتارکننده به دام می‌اندازد که جست‌وجوی مخاطب به دنبال راهی برای نجات پیدا کردن‌شان از هر مخمصه، تبدیل به قسمتی از سرگرمی‌های وی بشود. در عین حال، روایت دو پیرنگ موازی تا میانه‌های ماجرا و بعد پیوند دادن این دو داستان که حتی در لوکیشن‌های کاملا متفاوتی نمایش داده شده‌اند، باعث می‌شود که فیلم بتواند به مخاطب دلیلی برای تماشای تایم بلند خود بدهد و انصافا هرگز با مسئله‌ی خسته‌کننده بودن، دست‌وپنجه نرم نکند. بدون شک قسمت به قسمت این فیلم با برداشت از آثار بزرگ و کوچک دیگر و ترکیب آن‌ها خلق شده است و البته که می‌شود نود درصد توئیست‌های داستانی‌اش را به سادگی هر چه تمام‌تر پیش‌بینی کرد و بازهم البته که چنین اشکالاتی فاصله‌ی یک اثر سینمایی با ایده‌آل یا فوق‌العاده را به شدت کاهش می‌دهند. ولی واقعیت آن است که Jurassic World: Fallen Kingdom، اصلا قرار نیست فیلمی ایده‌آل یا فوق‌العاده باشد. چنین اثری ساخته می‌شود که تماشایش کنید، دو ساعت و چند دقیقه سرگرم بشوید، احساس نکنید که حوصله‌تان دارد سر می‌رود یا شاهد قصه‌ای بدون تازگی هستید و از همه مهم‌تر، با تعلیق‌های کوچک و راضی‌کننده‌اش به هیجان برسید و از تک‌تک عناصر سینمایی‌اش به اندازه‌ی کافی لذت ببرید. ساخته‌ی جی. ای بایونا هم تک‌تک این‌ها را دارد و در زیرژانر خودش، همین یعنی فیلم واقعا خوبی است.

Jurassic World: Fallen Kingdom

فیلم به هیچ عنوان تعلیق بلندمدت و درگیرکننده‌ای ارائه نمی‌دهد؛ چرا که آنتاگونیست‌هایش آن‌قدر کم‌ارزش جلوه می‌کنند که همواره مطمئن به شکست خوردن‌شان به ساده‌ترین اشکال ممکن هستیم
«دنیای ژوراسیک: امپراطوری سقوط‌کرده»، کاراکترهایی مشابه با اکثر بلاک‌باسترهای دیگر هالیوود در چند سال اخیر را ارائه کرده است که اصولا در مواجهه با آن‌ها، بازیگر نسبت به تعاریف تک‌خطی نوشته‌شده برای شخصیت، ارزش و اهمیت بیشتری را یدک می‌کشد. چون این‌جا هم صرفا آدم‌هایی قابل پیش‌بینی را داریم که درون یک خط ثابت شخصیتی حرکت می‌کنند و با محدود شدن به تعاریف‌شان و اجرای دو یا سه اکت داستانی نسبتا متضاد با آن تعاریف، سعی به جذب مخاطب دارند. اما انتخاب بازیگران درست برای تمامی نقش‌ها و درخشش کریس پرت در قامت اوئن به عنوان یکی از قهرمانان اصلی داستان، باعث می‌شود که این عیب و ضعف بزرگ نه حذف که از مقابل چشم مخاطبان عام، پنهان بشود و توجه آن‌ها، بیشتر به سمت و سوی شوخی‌ها و لحظات جالب شکل‌گرفته مابین ستاره‌های فیلم، انعطاف پیدا کند. هم‌چنین پخش کردن درست‌حسابی عناصر قهرمانی در بین اکثر شخصیت‌های خوب داستان، باعث می‌شود آن‌چنان دلیلی برای متمرکز شدن روی اشکالات یکی از آن‌ها نداشته باشیم و سرگرمی را در دنبال کردن فعالیت گسترده‌ی کل گروه برای دست‌یابی به هدف مورد نظرشان، بیابیم. تا جایی که حتی اوئن هم دیگر این‌جا مثل فیلم اول قهرمان تمام و کمال داستان که همگان با کمک او نجات پیدا می‌کنند نیست و بعد از فکر کردن به محتوای فیلم، متوجه می‌شویم که در آن برای رسیدن به پایان مورد نظر، با کنش‌های مهمی از سوی هر پنج قهرمان داستان، روبه‌رو شده‌ایم.

البته متاسفانه اوضاع درباره‌ی شخصیت‌های منفی فیلم ابدا این‌گونه نیست و آن‌ها بی‌ارزش‌ترین و حوصله‌سربرترین کاراکترهایی هستند که می‌توانیم در چنین فیلمی ببینیم. تا آن‌جا که حتی هرگز کوچک‌ترین خطری از سوی آن‌ها احساس نمی‌شود و آن‌قدر بی‌خاصیت جلوه می‌کنند که مطمئن به شکست خوردن‌شان به ساده‌ترین اشکال ممکن هستیم. افزون بر این‌ها، فیلم به معنی واقعی کلمه، تعلیق بزرگ و طولانی‌مدتی را ارائه نمی‌دهد و تمپوی تزریق‌شده به مخاطب، تنها در سکانس‌هایی فاصله‌دار از یکدیگر که شخصیت‌ها را در مقابل دایناسورها می‌گذارند، ظاهر می‌شود.

Jurassic World: Fallen Kingdom

رنگ‌شناسی حساب‌شده‌ی کارگردان در شات‌هایی همچون لحظه‌ی نشستن مِیزی با هودی قرمزرنگ در محیط سرتاسر سرد و پرشده از رنگ آبی، تصویرسازی مناسبی را برای اثر به ارمغان آورده است
تعدد لوکیشن‌های فیلم یا به عبارت بهتر روایت داستان در مکان‌هایی کاملا متفاوت از یکدیگر، باعث شده است که تجربه‌ی بصری «دنیای ژوراسیک: امپراطوری سقوط‌کرده»، تبدیل به چیزی قابل ستایش شود و جذابیت انکارناپذیر جلوه‌های ویژه‌ی به کار گرفته‌شده در خلق اثر نیز بدون شک روی موفقیت آن تاثیر به سزایی داشته است. تنها مشکل حاضر در جلوه‌های ویژه به فیزیک ضعیف اشیا مرتبط می‌شود که مثلا در هنگام برخورد یک دایناسور با سطحی فلزی و شکسته شدن آن، کیفیتی بیش از اندازه فانتزی و شبیه به انیمیشن‌های نه‌چندان رده‌بالا را تحویل تماشاگران می‌دهد. رنگ‌شناسی حساب‌شده‌ی کارگردان در شات‌هایی همچون لحظه‌ی نشستن مِیزی با هودی قرمزرنگ در محیط سرتاسر سرد و پرشده از رنگ آبی و استفاده از عناصر تصویری معنی‌شده برای مخاطب امروز، تصویرسازی مناسبی را برای اثر به ارمغان آورده‌اند. طوری که مثلا در حرکت رو به عقب یک کودک، آرام‌آرام تکان خوردن دوربین در کنار او باعث افزایش احساس نگرانی مخاطب برای وی می‌شود و ناگهان کارگردان با کات زدن به اکستریم کلوزآپی از کفش‌های وی، ما را متوجهِ خط قرمزرنگی که مشخصا دخترک نباید از آن عقب‌تر برود و حالا در حال پشت سر گذاشتنش است، می‌کند. ساخته‌ی جی. ای بایونا، از نظر داستان‌گویی تصویری، شدیدا تهی جلوه می‌کند و در واقع فیلم‌نامه در کنار اجرای بازیگران، تنها عنصر راوی قصه در آن به حساب می‌آید. به همین سبب، درخشش بازیگران در حد و اندازه‌ی چنین فیلمی، کاملا به چشم می‌آید و مثلا زمانی که ایزابلا سِرمون موقع مواجهه با یک هیولا در کنار تختش چهره‌ای ترکیب‌شده از هیجان و ترس را ارائه می‌کند، تمام حس و حال‌های مرکزی فیلم هم به مخاطب منتقل می‌شود.

Jurassic World: Fallen Kingdom

بهترین فیلم های کمدی ۲۰۱۹
بهترین فیلم های کمدی تاریخ سینما
ستاره‌ی اصلی فیلم هم که بدون شک کریس پرت خودمان است. کسی که هر روز بیشتر از قبل نشان می‌دهد که جذابیت درونی‌اش و قدرتی که در ترکیب کردن رفتارهای جدی با شوخی‌های ساده‌ی حاضر در کاراکترهایش دارد، محدود به فیلمی خاص نیستند و همواره در بازیگری‌هایش به چشم می‌خورند. فارغ از همه‌ی این‌ها، مخلوط شدن تفکرات مثبت و منفی حتی نسبت به چیزی مانند نجات جان دایناسورها در دنیای فیلم و پایان‌بندی قابل قبولی که به معنی واقعی کلمه با محوریت احساسات پیش می‌رود و مجموعه‌ی «ژوراسیک» را به مرحله‌ی تازه‌ای می‌رساند، باعث می‌شوند که با اطمینان بگوییم که دوست‌داران فیلم‌های قبلی مجموعه مورد بحث، هم آن را دوست خواهند داشت و هم پس از مدت‌ها، واقعا برای دیدن قسمت بعدی‌اش هیجان‌زده می‌شوند. البته اگر شخصی به دنبال بلاک‌باسترهای هنرمندانه و خاص که به ورای سینمای سرگرم‌کننده قدم می‌گذارند باشد، قطعا «دنیای ژوراسیک: امپراطوری سقوط‌کرده» نیز مثل خیلی از فیلم‌های دیگر سال، برایش خواب‌آور و کم‌ارزش جلوه خواهد کرد.

بازدید : 39
سه شنبه 3 اسفند 1400 زمان : 16:10

ساخت کاردستی
کاردستی کودکانه

یکی از سرگرمی های کودکان ساخت کاردستی است . آنان تقریبا از دوسالگی با ابزرا مختلف مثل کاغذ ، مقوا ، چسب و قیچی شروع به ساخت کاردستی زیبا می کنند . گاهی این کاردستی جدید را از آموزش کاردستی یاد می گیرند و گاهی از خلاقیت خود بهره می گیرند و درست کردن کاردستی برای آنان لذت بسیاری دارد و به نوعی با ساخت کاردستی ، خود را به دیگران ثابت می کنند و در ذهن خود می گویند من هم می توانم . کودکان برای داشتن سرگرمی نیز به سراغ کغذ و قیچی می روند و بردین کاغذ یا دادن شکل به آن برای کودکان جذابیت بسیاری به همراه دارد . بعضی وقت ها در مهدکودک یا مدرسه از آنها کاردستی های مختلفی خواسته می شود و شما برای کمک به ساخت کاردستی برای کودکان نیاز به آموزش کاردستی دارید . ساخت کاردستی جدید ، استفاده از ابزار را به کودکان می آموزد و کودک با خلاقیت خود و با سرهم کردن وسایل مختلف کاردستی بسازد . یک کاردستی ساده و آسان ، مانند اریگامی که تنها با تا کردن کاغذ انجام می شود برای کودکانی که به تازگی می خواهند درست کردن کاردستی ها را آغاز کنند مناسب است .

آموزش کاردستی
آموزش کاردستی راحت را می توانید با دیدن و دانلود فیلم کاردستی ساده و راحت یاد بگیرید و به فرزندان کوچکتان در خانه آموزش دهید و یا با قرار دادن فیلم کاردستی ساده و آسون در اختیار کودک بگذارید خودش آن را بیاموزد . همچنین برای راحتی شما علاوه بر اینکه کانال های آموزش کاردستی خلاقانه بسیاری در تلوزیون وجود دارد در فضای مجازی نیز می توانید با دانلود فیلم کاردستی کار را برای خود راحت تر کنید و همیشه فیلم کاردستی را در اختیار داشته باشید .

ساخت کاردستی

نقش والدین در درست کردن کاردستی
در اوایل یادگیری ساخت کاردستی توسط فرزندتان ، لازم است شما نیز همراه او باشید و ابتدا خودتان انواع کاردستی برای کودکان را به او یاد بدهید . مثلا قیچی که برای کودکان خطرناک است و چگونگی کار با آن را نمی دانند ، بهتر است شما در دست بگیرید تا کودک با دیدن ، کار با آن را بیاموزد . این نکته را هم بدانید که بهتر است دسترسی کودک را بیشتر کنید و در هنگام بازی یا انجام کار های هنری که می دانید ریخت و پاش زیادی دارد به او امرو نهی نکیند و از ابتدا مکانی مشخص را برای بازی کودک در نظر بگیرید تا او بداند برای ساخت کاردستی خلاقانه خود از جای مشخص شده فراتر نرود . از کودک خود انتظار انجام کار بزرگی نداشته باشید با توجه به سن او با او رفتار کنید و به او سخت نگیرید که این چه کاردستی ساده ای است؟ یا چرا از این رنگ استفاده کردی ؟ یا چرا انقدر کاغذ مصرف کردی ؟ یک کاردستی ساده و آسون که این همه ریخت و پاش نداره؟ پس بگذارید کودکتان با خیال ارحت و اعتماد به نفس بالا کاردستی خلاقانه جدید بسازد و خود را با آن سرگرم کند . حتی می توانید آموزش کاردستی جدید را برای او در فضای مجازی بیابید تا از روی آن بسازد و با دیدن فیلم کاردستی جالب خودش از ابتدا تا انتها این کار انجام دهد . نکته مهم دیگر این است که لازم نیست ابزار گران قیمت برای کودک خود تهیه کنید بهتر است با وسایل یا دورریز هایی که در خانه دارید به او ساخت یک کاردستی جالب را بیاموزید .

تاثیر ساخت کاردستی زیبا در توانمندی های کودک
آموزش کاردستی

رشد جسمی
ساخت انواع کار دستی به شد عضلانی کودک و کنترل آن کمک می کند . همچنین با درست کردن کاردستی زیبا می تواند بین حواس پنجگانه خود ارتباط برقرار کند .

رشد رفتاری
با خلق و ساخت کاردستی کودک دیگر بیکار نیست و برای خود سرگرمی دارد پس در نتیجه شاداب می ماند و همین باعث رفتار خوب در کودک می گردد .

رشد اجتماعی
کودک طی آموزش کاردستی و ساخت کاردستی راحت خود باید با دیگران ارتباط داشته باشد تا بتواند مشکلاتش را در درست کردن کاردستی حل کند . پس از اینکه کاردستی زیبا ی او کاکل شد باید آن را به دیگران نشان دهد و واکنش آن ها را ببیند و همه این کار ها و ساخت کاردستی ساده و آسان موجب برقراری ارتباط اجتماعی در کودک می شود .

رشد خلاقیت
کاردستی خلاقانه جدید که فرزند شما می سازد نشان از رشد او دارد و شما باید او را در این راه همراهی و تشویق کنید تا کاردستی ساده کودکانه او به یک کاردستی خلاقانه تبدیل شود .

رشد عقلانی
تا کردن ، قیچی کردن ، وصل کردن و … همه و همه در راستای ساخت کاردستی ساده و راحت است و این هدفمند بودن را به کودک القا می کند در نتیجه ساخت کاردستی ها موجب رشد عقلانی می شود .

تعداد صفحات : 0

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 473
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 4
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 43
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 49
  • بازدید ماه : 728
  • بازدید سال : 3087
  • بازدید کلی : 9703
  • <
    پیوندهای روزانه
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    لینک های ویژه